محل تبلیغات شما



راس میگم.

این ویروس عراقیه بود ک بدون ویزا همراه ما از مرز رد شد اومد خونه مون.همونی که از عراق سوغات آورده بودم.آره.خودش.این ویروسه اصلا با این قرص و آمپولای ایرانی نرفت که نرفت.فقط یه ذره ضعیف میشد.دوباره قوی میشد. تا این که جناب شلغم وارد صحنه شد.آقا نه تنها شلغم خوردم بلکه با بخار آبی که شلغم در آن جوشانیده شده بود بوخور دادم خودمو. اصن چش و چارم باز شد.الانم دارم همچنان به شلغم درمانی ادامه میدم.داغون بودما.داغون! اما فعلا که شلغم درمانی میزونم کرده شکر خدا.  :)

شلغم قابل دسترس در سراسر کشور


داغ همسر سخته.می دونم.اونم بعد از 50 سال زندگی آبرومندانه کنار هم.

اما واقعا الان بعد از دو ماه، دیگه بیا ادامه بدیم با هم.روزنگاری ها و خوابنگاری هات رو قطع کردی به خاطر درگذشت اون خدابیامرزقبول.من هم درکت می کنم.واقعا حال و حوصله نداشتی.الان بعد از دو ماه چند تا خواب پراکنده از اون مرحومه دیدی و نوشتی و یهو غیبت زده؟ وبلاگ چرا حذف می کنی؟ یه خبری از خودت بهم بده.نگرانم کردی واقعا


برای مطالعه، این بار یک مقاله از محسن مالجو برایتان گذاشته ام.

مقاله ذیل از فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی شماره 34 نقل قول شده که از مجله های دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی هستش.

اگر بعد از خواندن این مقاله تصوری فاجعه آمیز و کابوس وار بهتان دست داد باید بگویم متاسفانه این مقاله نیمه تاریک و آن سوی عاملان و مرتکبین این موضوع را نتوانسته خوب بررسی کند وگرنه مثلا یک پدر در حالت عادی مرتکب این فعل درباره دخترش نمی شود و پیشینه آن پدر نیز باید مورد مطالعه باشد که متاسفانه این مقاله به آن نپرداخته اما خب.حالا اگر با این پیش آگاهی که بهتان دادم مطالعه اش کنید کمتر دچار تصورات بیراه درباره محارم و شک و ترس های بیخود می شوید.

از ایرادات مقاله آن است که صرفا به پدر به دختر پرداخته در حالی که مواردی از مادر به پسر (مثلا این مورد- کلیک کنید) و حتی مادر به دختر و همچنین خاله و عمه به خواهرزاده ها و برادرزاده هایش را در کیس هایم داشته ام که اصلا در این مقاله به آن توجه نشده انگار وجود ندارند.

همیشه هم این طور نیس که قربانی از وضعش ناراضی باشد.مثل همان مورد مادر و پسر که لینکش را چند خط بالاتر گذاشتم و یا باز مثلا یکی از کیس هایم که مبتلا به همین موضوع بود پدری بود که با وجودی که خودش شروع کننده بود اما بعد هر چه سعی می کرد کنار بکشد و دخترش را راضی به ازدواج کند دخترش به خاطر شرایط خاصی که داشت فکر می کرد پدرش دیگر او را دوست ندارد! و خود دختر سعی داشت پدر را به ادامه آن وضع مجاب کند! (کلیک کنید) 

چند سال پیش که این مقاله را خواندم یادداشتی به عنوان تذکر برای نشریه فرستادم که البته خب! نوش داروی بعد از مرگ سهراب بود.اما به هر حال این مقاله در نوع خودش از اولین های این عرصه است و راهگشا شد که نشریات و رومه ها درباره محارم گزارش و مطلب کار کنند.

اما یک نکته مد نظرتان باشد : آدم های عادی و سالم مرتکب این کار نمی شوند. لطفا بعد از خواندن این مقاله دچار وحشت از آدم های دور و برتان نشوید :) این ایراد مقاله است که یک جوری نوشته انگار همه پدرها بالقوه قدرت انجام چنین کارهایی را دارند.در حالی که این طور نیست

به هر حال انسان موجود عجیبی است.

مقاله در ادامه مطلب است.


همتونو با این جملات در زیر گنبد حرم امام علی(نجف) امام حسین و حضرت عباس(کربلا) امام موسی کاظم و امام جواد(کاظمین) دعا کردم:

خدایا مشکلات همه اونایی که اومدن وبلاگم رو خوندن، مسائل و بحران هاشونو مطرح کردن و یا نکردن، حل کن!


- از وقتی بهش ایمان آوردم زندگیم متحول شده.دنیام عوض شده.

-عجبا.خب؟ چه کمکی از من بر میاد؟ نقطه بحرانت کجاست؟ از وقتی اومدی اینجا هی داری درباره کرامات و خوابایی که درباره این آقا دیدی حرف میزنی.

-خب کیانا جون گفت شما با شیوه خوابنگاری و روزنگاری آدما رو هدایت می کنی.

- هدایت می کنم؟ هدایت کار امام و پیغمبره.من مشاوره میدم فقط! چرا قاطی می کنی چیزا رو با هم؟

-مشاوره میدییییی؟(می دی را با صدای نازکش می کشد!)

-بله خب! هدایت نمی کنم! هدایت توی امر دینیه! من از خودم نمی تونم هدایت کنم کسی رو.اما مشاوره یه چیز دیگست.مشاوره توی موضوعات شخصیه! مثل افسردگی.بحران بلوغ.ازدواج.اینجور چیزا.متوجهی؟

- می خوام بدونم این خوابایی که دیدم از امام زمان چه نقشی توی سرنوشت من داره؟

-از امام زمان؟ نمی دونم.

-خب براتون تعریف کردم. چجوری پس خواب مردم رو تعبیر می کنی؟ کیانا می گفت بلدی که.

-من خواب تعبیر نمی کنم! تعبیر کار امام و پیغمبر و اولیای خداست.من خواباتونو تفسیر علمی می کنم .اونم به کمک روزنگاری و خوابنگاری منظم خودتون.نوشته های خودتون نباشه من هیچی نمی دونمببین باید یه مدت برام روزنگاری و خوابنگاری انجام بدی. تاریخ و روزش رو هم باید بنویسی که کدوم خوابو کی دیدی.متوجهی؟

-خب سخته!

-بله خب! مگه گفتم آسونه؟

-حالا من این خوابامو که تعریف کردم معنیش چیه؟

- من نمی دونم!

- دکتر میخوای اذیت کنی؟سیصد دادم اومدم اینجا نشستما.

- خانم محترم من با شما شوخی ندارم.کاملا جدی هستم.برو پس بگیرالان زنگ میزنم بهت برگردونن

-نه.نه.خب.خب مگه میشه خوابم معنی نداشته باشه؟ اون خوابی که امام زمان اومد دست به سرم کشید.منم دستشو بوسیدم.همون خواب باعث شد من ایمان بیارم که احمد الحسن امام زمانه.

-بیشتر توضیح بده.

-خب یکی از دوستام که توی امام زاده . باهاش آشنا شدم بهم گفت می دونی امام زمان ظهور کرده؟ گفتم :نه.گفت:آره اسمش احمد الحسن هستش. گفتم:خب چجوری فهمیدی اون امام زمانه؟ گفت:معجزه ش اینه که نیت کنی بعد بخوابی و  توی خواب میبینیش!

-خب؟

-منم همین کار رو کردم و دیدم امام زمان اومد دست روی سرم کشید.منم دستشو بوسیدم.مگه حدیث نداریم که شیاطین نمی تونن خودشونو به شکل معصومین در بیارن و اگه اونا رو دیدی توی خواب، خوابت حتما درسته و عین واقعیته!

-خانم شما سیدی؟

-من؟نه!

-امام زمان با تو محرم نبوده.چجوری اومد دست روی سرت کشید؟ و اجازه داد ببوسیش؟

-ها؟ خب توی خواب بوده دیگه!

-عه! الان خودت گفتی خواب معصومین عین واقعیته! کدوم امام معصوم نامحرم رو لمس می کنه و میذاره نا محرم لمسش کنه؟ امامه ها! امام! امام معصوم! بعد محرم و نامحرم رو رعایت نمی کنه؟

-خب من فکر کردم امام محرمه با همه! نیس؟

-چه حرفا! پس چرا ازدواج می کردن؟اگه اینجوری بود بدون ازدواج می رفتن با هر کس دوس داشتن بچه دار می شدن.دیدی؟ خودت فکر کردی.خوابت ریشه در فکر خودت داشت.نه واقعیت! خودت جواب خودت رو دادی!

-یعنی چی؟

-یعنی همین! اینایی که میان دروغکی ادعای امام بودن و این حرفا رو دارن، کی هستن؟ میخواد بره سرقت که همینجوری با دست خالی نمیره.یه چاقویییه تیزی ای، چیزی همراش داره که با اون مردمو تهدید کنه.کسی که عنوان و اسم امام رو میخواد به سرقت ببره از اون کمتره؟باید یه حربه ای داشته باشه توی دستش! کسی که سرقت بزرگی مثل سرقت لقب امام بودن رو می کنه حتما دارای یه قدرت های متافیزیکی ای هست.حالا یا ارتباط با اجنه یا ریاضت های شخصی خودش.مث مرتاض های هندی که واقعا هم روی هوا معلق می مونن.هر وقت اونا امام زمان بودن، اینم امام زمانه که اومده توی خوابت.

-آخه مگه توی خواب هم میتونن دست ببرن؟

-بله که میشه!وقتی به اون فکر می کنی و ازش میخوای بیاد توی خوابت خودتو تحت ولایت و انرژی اون قرار دادی و اون هم میتونه توی روح و روانت با توجه به قدرت هایی که داره دخل و تصرف کنه و حتی یه تاثیراتی توی زندگیت بذاره! وگرنه امام واقعی چه تو بهش فکر کنی و چه نکنی توی فکر توئه و برات دعا می کنه و بهت ولایت داره! معطل این نیس که تو نیت کنی خوابشو ببینی! واقعا متوجه نشدی این حرفا د بازاره؟

-استغفراللهچرا کفر می گی؟ من خودم دیدم امام زمان رو.

-منم خواب دیدم احمد الحسن توی جهنم آویزونه و داره میسوزه!

-وای تو رو خدا.شما چرا حرفای کفرآمیز می زنی دکتر؟

-مگه تو گفتی خواب دیدی احمد الحسن امام زمانه من بهت گفتم تو کافری؟ منم خواب خودمو تعریف کردم برات!

-آخه من واقعا خواب دیدم!

-منم واقعا خواب دیدم!

-نه شما میخوای اذیتم کنی! الکی میگی این خواب رو دیدی.مگه میشه امام زمان توی جهنم آویزون باشه؟

-نه دیگه.پس احمد الحسن امام زمان نیس دیگه!

-ولی من خوابشو دیدم که امام زمانه!

-منم خوابشو دیدم که نیس!

-از کجا بدونم راس میگی؟

- من از کجا بدونم راس میگی؟ مگه خواب خودتو تصویری ضبط کردی برام آوردی خانم محترم؟تو فقط برام تعریفش کردی و انتظار داری باورش کنم.خب منم خواب خودمو برات تعریف کردم و انتظار دارم باورش کنی.مث خودت! چطور تو راست میگی و من دروغ؟فرق ما چیه؟

ساکت می شود و به فکر فرو می رود.و این خوبه! خیلی از اشتباهات آدم از فکر نکردن و احساساتی تصمیم گرفتن ناشی میشه. :)


دیشب خواب دیدم با یه گوشی اندروید اومدم داخل بخش مدیریت وبلاگم

دیدم لوگوی بالای بخش مدیریت بلاگفام کلا تغییر کرده و بالای آخرین پست نوشته شده:فتح شد!

در حالی که من چنین پستی با چنین عنوانی نذاشته بودم

یه جورایی فهمیدم که وبلاگم هک شده! انگار که الان از صفحه کاربری خارج بشم دیگه دوباره نمی تونم وارد شم.

هی به خودم می گفتم:میم! آخه چرا این همه مطالب جنجالی میذاشتی؟ الان وبلاگت هک شده و دیگه دسترسی نداری به وبت.این بنده های خدا که الان به هزار امید باهات در ارتباط هستن یهو رو هوا معلق می مونن.چون دیگه وبت دست خودت نیست.یجورایی دلخور بودم که اینا هم همه رو ول کردن و صاف اومدن منو هک کنن؟آخه انصافه؟ این همه وبلاگ.این بنده های خدا که مراجع من بودن چیکار کنن حالا؟

شب اول ماه هم بود!

الان هم رمز وبلاگم رو عوض کردم هم یه وبلاگ آلترناتیو ایجاد کردم که اگه اینجوری شد بیاین اونجا که ارتباط قطع نشه.نشونیشو اعلام می کنم:http://mycase.blogfa.com/


یکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت: 13:59توسط:ف.
من که بعید میدونم شما به کسی کمک کنی. بیشتر پز میدی تا کمک. متاسفم که اصلا به شما رو زدم.
وب سایت   ایمیل 
-----------------------------------------------------------------------------------------
 یکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۸ ساعت: 6:34توسط:س.
سلام دکتر
خوبین؟ صبحتون به خیر
کامنتای دیروز و امروزم به دستتون رسید؟ خوندین؟
راستی هنوز منتظرم پیام بگذارین سامانه
   ایمیل

 

-------------------------------------------------------------------------------------------

نکته اینه که من هم پیام میدم و اونا جواب نمی دن.این ف که که این قدر ازم ناراحته من از روز تاسوعا هی دارم براش پیام میدم و جواب نمی ده. این س هم که هی میگه کامنتام.کدوم کامنتا؟ دارم گیج میشم.البته این دو تا اینجوری شدن تا حالا.بقیه رو نمی دونم. چرا اینجوری میشه؟ مساله اینه که اینا جفتشون هم دخترن و من نگرانم که خیال کنن چون دختر هستن تبعیض قائل شدم و جوابشونو نمی دم. یکی که بلده بیاد بهم بگه من چیکار کنم؟حتی حاضرم ویندوزم رو هم عوض کنم تا این حد! فقط گیر قضیه حل بشه.


عید فطر همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه همه
برای همه تون دعا می کنم که گرفتاری هاتون بر طرف شه شما هم دعا کنید + اگه درباره کسی کم کاری کردم یا برای بعضیاتون نشد وقت بذارم همین جا حلالم کنید. از خدا بخواید شرایطم طوری مهیا باشه که بی دردسر و با فراغ بال و با دل راحت و بدون فشار فکری بتونم به کار این وبلاگ ادامه بدم.تا همین جا شم کار خدا بوده که ادامه پیدا کرده.من فکر می کردم سر شیش ماه اول کم میارم اما یه سال و نیمه که دوام آورده این وبلاگ.این از دعاهای خیر شما هم بوده.خدا رو شکر.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها